معصومیت من در رنجهای کودکی و بلوغ، ویران شد. اگرچه ...
هنوز بکارتم را بر دوش میکشم.
در این اتاق شلوغ چه سکوتی حکم فرماست
و من، در این جمع چه تنهایم.
و در میان این جمعیت دیوانه با کلمات دشوارشان ...
چقدر جای فکر تو خالیست.
مهربانم، تو اینجایی ... پایان روزهای تنهایی من.