سلام سیمای خوبم باید باز هم معذرت بخوام به خاطر نبودنم دیگه تهران نیستم و اینکه بعد از کلی کش و قوس به شهرستان سفرکردم حالا دنبالت گشتم مطمئنا بعد از این بازهم هستم تا چه پیش آید قربانت فروزان
فقط نفهمیم در جمله آخر که تشخیص دارد ایهام از جیست؟ یعنی سه تای اولی( لب و چشم و ...) موجود و جاندارند ولی احساس که جان ندارد و متافیزیکی است ارایه ای زیبا است ولی ایهامش را درک نکردم....
قلب دردناک
چشم خواب الود
لب تنها
احساس رنجوری دارد
و آنکس که حس دارد بیدرد نمیماند
رنج کشیدن احساس
...................
می فهمم....
زیبا بود......
.........
راستی
سلااااااااااااااااااااااااام
.......................
با "بارانی" به روزم
...................
................
میایید؟؟؟؟؟
...........
.........
.......
.....
...
..
.
با درود
کسی سراغ دلم را ز من نمی گیرد
دلی که خسته و تنها ز غصه میمیرد
ممنون از محبتت
بازم به من سر بزن
هنوز؟؟
باید غصه خوردنو ترک کنی .غصه رو رها نکنی اون رهات نمیکنه
تلخه و میفهممت....
سلام ... نام زیبای خداست
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره ی تازه نیفزاید عشق ...
ممنونم از دعوت سیما جان.
تو روزگار منطق گرایی
چقدر خوبه که به احساساتت توج میکنی . . .
واحساسم که رنج میکشد
زیباست مثل همیشه
کاش مینوشتی
سلام. این تنهایی ها نباید مجاب کند . مرا تو را مارا. به برگشت به قضا و قدر. ما قضا و قدر را می سازیم. شاد باشید.
با یک داستان (مست به روزم.)
یادمان باشد عشق در همین نزدیکی است
کافی است فقط گاهی به آسمان نگاه کنیم
یا گل سرخی را در دست ببوئیم
آپ آپم
و چه رنج تلخیست؛ رنج احساس.
راستی به خاطر تأخیر شرمندهام، سخت گرفتارم این روزها.
رد خراش تنهایی بر دیواره قلبم را
با چشمانی که امید در انتهای آن سو سو میزد
تاب آوردم ...
روزی در ورای سکوت و فریاداحساسی نو متولد شد !
ز برگ و بار جهان
یکی دانه گندمم بس بود
اگر ز دست تو بود
چه دردی شده این که سرتاسر گفتنی و فریادی.... ولی افسوس که اتفاق نوشتن رخ نمی دهد... تو چرا ؟؟؟؟
سلام سیمای خوبم
باید باز هم معذرت بخوام به خاطر نبودنم
دیگه تهران نیستم
و اینکه بعد از کلی کش و قوس به شهرستان سفرکردم
حالا دنبالت گشتم
مطمئنا بعد از این بازهم هستم تا چه پیش آید
قربانت فروزان
و احساس به بند کشیده رنج میکشد
سلام...خوبید؟
به روز هستم...خوشحال میشم سر بزنید...
فکر نمیکنی غیبتت خیلی خیلی طولانی شده !!؟؟؟
در اوج نامیدی ، امیدوارم که خوب باشی .
خیلی اومدم
ننوشتی
سلام
فقط نفهمیم در جمله آخر که تشخیص دارد ایهام از جیست؟ یعنی سه تای اولی( لب و چشم و ...) موجود و جاندارند ولی احساس که جان ندارد و متافیزیکی است
ارایه ای زیبا است ولی ایهامش را درک نکردم....
سپاس
من رفتم حلالم کن
سلام سیما
خوبی
فروزانم و دلتنگ دوستان
یه سربزن
سال نوت مبارک
کاش حالت خوب باشه رفیق
کاش رنجت را تسکینی باشد
دوست عزیز آیا ما باز هم افتخار خوندن نوشته های زیبای شما رو خواهیم داشت ؟
زیبا در سطح بالا
چقدر این حس نزدیکه
انگار حرف درون منه