به من بنگر ، تو مرا اینگونه ساختی ...
سخت و دلشکسته.
سلام سیما جانخیلی جالب بودموفق باشیبیا پیشمفعلا بای
بیا از این لاک بیرون. دیگه وقتشه
در پی آب به سراب قدم نهادمسختی دوری راه رابه جان خریده امبیخبر از پوچی آن خار بیابان گشته اماکنون تشنه ی بادم تا با وزیدنشمرا برهاند .
من ساخته ام روز تو را تیره و تاریکسلامبا چند بیت از یکی از غزلهایم به روزم دست به سینه متظر نظر شما
سلام ... اسم خداست . سحرگاه هجدهمین روز از همراهی با ماه مهربان گوارای وجودت . به ما هم سری بزن .
سلام سیما جان
خیلی جالب بودموفق باشی
بیا پیشم
فعلا بای
بیا از این لاک بیرون. دیگه وقتشه
در پی آب به سراب قدم نهادم
سختی دوری راه را
به جان خریده ام
بیخبر از پوچی آن
خار بیابان گشته ام
اکنون تشنه ی بادم
تا با وزیدنش
مرا برهاند .
من ساخته ام روز تو را تیره و تاریک
سلام
با چند بیت از یکی از غزلهایم به روزم
دست به سینه متظر نظر شما
سلام ... اسم خداست .
سحرگاه هجدهمین روز از همراهی با ماه مهربان گوارای وجودت .
به ما هم سری بزن .