برای رسیدن ، چه راهی بریدم در آغاز رفتن ، به پایان رسیدم به آیین دل سر سرسپردم دمادم که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم به هر کس که دل باختم ، داغ دیدم به هر جا که گل کاشتم ، خار چیدم من از خیر این ناخدایان گذشتم خدایی برای خودم آفریدم به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است که من هر چه دیدم ، ز چشم تو دیدم دهانم شد از بوی نام تو لبریز به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم
حسنا
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 ساعت 02:54 ب.ظ
با آن که شب است و راه فریادی در هیچ سوی افق نمی بینم با این همه از لبان صدامید این زمزمه را دوباره می خوانم باشد که ز روزنی گذر گیرد شاید روزی کبوتری چاهی این زمزمه را دوباه سر گیرد وانگاه به شادی هزاران لب آزاد به هر کرانه پر گیرد
چه رها چه بسته
مرغی که پرش شکسته باشد
کجا دیدی تو در بندی چنین باشد خوش و خرم
کشم تیمار در بندی منم با شوق بر جانم
سلام
با اجازتون می خوام لینکتون کنم اگه شما هم دوست داشتین من با عنوان ((عشق مخفی)) به جمع دوستاتون اضافه کنین
بی تابم و خسته ... مگر تو هزار توی نیازم را راهنما باشی!!
آمین!!
سلام .هر روز که از خواب پامیشی یه روز تازست
دنیا رو خوب دیدن یه کار سادست
برای رسیدن ، چه راهی بریدم
در آغاز رفتن ، به پایان رسیدم
به آیین دل سر سرسپردم دمادم
که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
به هر کس که دل باختم ، داغ دیدم
به هر جا که گل کاشتم ، خار چیدم
من از خیر این ناخدایان گذشتم
خدایی برای خودم آفریدم
به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است
که من هر چه دیدم ، ز چشم تو دیدم
دهانم شد از بوی نام تو لبریز
به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم
مطمئنی اون باید رها کنه؟
به روزم ... میای؟
با آن که شب است و راه فریادی
در هیچ سوی افق نمی بینم
با این همه از لبان صدامید
این زمزمه را دوباره می خوانم
باشد که ز روزنی گذر گیرد
شاید روزی کبوتری چاهی
این زمزمه را دوباه سر گیرد
وانگاه به شادی هزاران لب
آزاد به هر کرانه پر گیرد
چقدر زیبا....
چقدر حرف توش بود....
قبلا هم شنیده بودمش....اما برای اولین باره که به عمق حرفش پی بردم....شاید چون حالا دیگه تجربه اش کردم...
موفق باشید
مرسی سیما جان ...
واقعا خوشحالم می کنی.
همه چیز درست میشه
سلام
خوشحال میشویم به ما هم سری بزنید.
http://www.fsr2008.persianblog.ir
خوب حالا امدیم و رها شدی بعدش می خوای چی بشی!!!!
شوخی کردم ....
زیبا بود